گفتگویی با فیلیپا فوت
فیلیپا فوت (۲۰۱۰-۱۹۲۰) از فیلسوفان اخلاق
متن نقلی: فیلیپا فوت (۲۰۱۰-۱۹۲۰) از فیلسوفان اخلاق سرشناس معاصر است که در زمرۀ مدافعان اخلاق فضیلتگرا قرار دارد. او صاحب آثار متعددی در این حوزه است که فضایل و رذایل، معماهای اخلاقی و خیرطبیعی از آن جملهاند و کتاب خیر طبیعی، محور گفتگوی کنونی است. میتوان خلاصۀ کلام او را، در این نظریۀ اخلاقی، چنین بیان کرد:
خیر و شرّ اخلاقی ذیل مقولۀ خیر و شرّ طبیعی قرار دارد و چیزی مجزا نیست که بنیادی مجزا یا زبانی مستقل بطلبد. وقتی ما به موجودات زندۀ غیرانسانی، یعنی به گیاهان و حیوانها مینگریم، میبینیم که برخی از ویژگیهای نوعی آنها ضروری است و اگر گیاه یا حیوانی فاقد آن باشد، ناقص و معیوب بهحساب میآید. برای مثال، درخت بلندقامتی چون چنار به ریشههایی عمیق نیاز دارد. همچنین، ضروری است که رنگهایی خاص و جذاب دُم طاووس نر را مزین کرده باشد؛ درغیراینصورت، نمیتواند برای خود جُفت بیابد. اگر چنار ریشۀ عمیق نداشته باشد یا طاووس دُم رنگی نداشته باشد، ناقص است و این فقدان برای او بد و شرّ محسوب میشود.
در خصوص انسان هم حکایت همین است، منتها انسان بهدلیل استعدادها، توانایی و امکانات بیشتری که دارد (مثل زبان، خیال، اراده)، ویژگیهای ضروری پیچیدهتری دارد که اگر فردی فاقد آنها باشد، ناقص شمرده میشود. در نگاه فوت، فضایل اخلاقی در راستای همین ویژگیهای خاص انسانی است. خصوصیاتی ضروری که بودشان فضیلت و نبودشان رذیلت بهشمار میآید. بنابراین، فضایل و رذایل اخلاقی هم اموری طبیعیاند و نباید برای آنها بهدنبال مبنا و اساسی دیگر گشت.
در این گفتگو، فوت ضمن بیان سرگذشت جالب و شنیدنی خود درباب ماجرای علاقهمندیاش به فلسفه و فلسفۀ اخلاق و بحثهای مفصلش با الیزابت اَنسکم، ایدۀ خیرطبیعی در اخلاق را بهزبانی ساده و جذاب توضیح میدهد و دستور زبان خیر را تقریر میکند.
اِچ.آر.پی [۱] : در آغاز کتاب خیر طبیعی، شما حکایتی از مداخلۀ ویتگنشتاین در میانۀ یک همایش را یادآوری میکنید. یکی از سخنرانان ناگهان بهنظرش میرسد مطلبی که قصد داشته است دربارۀ آن سخن بگوید، جذاب، اما واقعاً مهمل است. سخنران میکوشد درلحظه، مطلب معقولتری بسازد و بگوید که ویتگنشتاین میگوید: «نه، هرچه میخواهی بگو، همانی که هستی باش! بعداً بحث را پیش خواهیم برد». چرا شما فکر میکنید این ماجرا برای فیلسوفان پندی مفید در بر دارد؟
فوت: من کتاب خیر طبیعی را با این تذکر آغاز کردم؛ زیرا بهنظرم توصیهای بسیار عالی بود. همیشه، وقتی بهنظرم میآید که باید از ایدهای عجیبوغریب صرفنظر کنم، میکوشم عکس این کار را بکنم و باخودم میگویم: حالا، لازم نیست سریع آن را دور بیاندازم. لذا، من به همه توصیه میکنم ایدههای واقعاً مضحک، اما وسوسهبرانگیز خود را نگه دارند؛ زیرا شاید کسی در این خرابهها گنج بیابد.
اِچ.آر.پی: منظور شما از «گنج پیداکردن» چیست؟
درباره این سایت